روش امكان پذير و سازگار برای كنترل جمعيت آفات در زير سطح آستانه زيان استفاده می کند

تا سال ۱۹۶۲ كنترل آفات كشاورزی تقریباً تماماً بر پایه‌ی استفاده از آفت كش‌ها متمركز بود. تا آن تاریخ، تنها تعداد انگشت شماری از حشره شناسان و دانشمندان محیط زیست ضمن اعلام خطر اظهار می‌داشتند كه استفاده از آفت كش‌ها یك راه حل كامل برای رفع مشكل كنترل آفات به شمار نمی‌آید و تنها سه سال قبل از آن، مقاله‌ای در مجله‌ی هیلگاردیا به چاپ رسید كه در آن از آغاز افول دوران طلائی آفت كشها سخن رفته بود. این مقاله “مفاهیم مدیریت تلفیقی و کنترل تلفیقی” نام داشت و بحث جدیدی در مورد كنترل آفات را مطرح می‌نمود كه در آن از اقتصاد و اكولوژی نیز سخن به میان آمده بود.

نویسندگان مقاله متخصصین را به ارائه رهیافتی برای كنترل آفات بر پایه‌‌ی شناخت آفت و اكولوژی گیاه فرا خوانده بودند؛ ره‌یافتی كه در آن تلفیقی از انواع كنترل‌های بیولو‍ژیك، زراعی و همچنین شیمیایی، یك استراتژی مدیریت آفات همراه با جنبه‌های اكولوژیك و اقتصادی را در بر دارد. آفت كش‌ها باید مورد استفاده قرار گیرند، اما تنها هنگامی كه كاربرد آنها لازم باشد و لزوم آن نیز باید بر پایه‌ی مطالعه جمعیت آفت و در نظر گرفتن جنبه‌ی اقتصادی آن تعیین شود.

این رهیافت بزودی در ایالات متحده‌ی آمریكا تحت عنوان «مدیریت تلفیقی آفات» (IPM) شناخته شد؛ در حالیكه در اروپا بیشتر به «كنترل تلفیقی» شهرت یافت.

در زمانی كوتاه، برنامه IPM كه شامل شناخت اكولوژی یك سیستم، استفاده بیشینه از كنترل‌های طبیعی و زراعی و همچنین استفاده از آفت كش‌ها به عنوان آخرین راه حل ممكن بود، به عنوان یك فلسفه‌‌ی مطلوب در محافل علمی پذیرفته شد و دانشكده‌های كشاورزی برنامه‌هایی در سطح كارشناسی و تحصیلات تكمیلی برای مدیریت تلفیقی آفات ارائه نمودند.

در كمتر از ۲۰ سال تغییر چشمگیری در سطح آگاهی به وجود آمد و نحوه برداشت عموم از اینكه آفات به عنوان موجوداتی كه باید كنترل شوند، به قبول اینكه آفات باید به عنوان عضوی از جوامع درون اكوسیستم‌های كشاورزی- كه لازم است تحت مدیریت قرار گیرند- دگرگون گشت.

همراه با تكاملی كه در سطح آگاهی به وجود آمد، تكنولو‍ژی‌های نوینی به وجود آمد و سیستم‌های مدیریت آفات -كه بر پایه‌ی بهبود اكولوژیكی استوار بود- تقویت شدند. در میان این تكنولوژی‌ها می‌توان به سیستم‌های نمونه برداری از جمعیت آفات، روش‌های علامتگذاری با روبیدیوم برای مطالعه‌ی پراكندگی حشره، حشره‌كش‌های میكروبی، ادوات شخم پشته‌ای، مدل‌های شبیه‌سازی كامپیوتری، سیستم‌های تخصصی و بسیاری موارد دیگر اشاره نمود.

تعریف مدیریت تلفیقی آفات (حشرات، بیماری، علف‌های هرز):

همانند واژه‌ی كشاورزی پایدار، حروف اختصاری (IPM (integrated pest management نیز در شرایط مختلف بطور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این بخش، مدیریت تلفیقی آفات به صورت زیر تعریف می‌شود؛ «استراتژی كنترل آفات كه در پی پیشینه سازی عوامل كنترل بیولوژیك و زراعی بوده و از كنترل‌های شیمیایی تنها به هنگام ضرورت و با شرط حداقل خسارات محیطی ممكن استفاده می‌نماید». تعریف فوق آشكارا بر اهمیت تاكتیكهای غیر شیمیایی و به حداقل رساندن كاربرد آفت‌كش‌ها تاكید دارد. در ماهیت IPM تلفیق تاكتیك‌های كنترل با روش‌های مدیریتی كه در آنها اقتصاد و اكولوژی نیز مد نظر باشند، مشاهده می‌شود. هر چند در بسیاری مواقع در رهیافت IPM سیستم‌های كنترلی وجود دارد كه هم اهداف اقتصادی و هم زیست محیطی را در بر داشته است، با این حال غالباً باید بین جنبه‌های اقتصادی و زیست محیطی، راه حل بینابین را جستجو نمود.

کشاورزی با تکیه بر سموم شیمیایی نتوانسته است بسیاری از نیازهای اکولوژیک کشاورزی  پایدار  را تأمین نماید و تمرکز کشاورزان در سیستم‌های سنتی بر مصرف بی‌رویه سموم علیرغم اثر سریع و قابل مشاهده و پیش بینی بر روی آفت، سهولت کاربرد و تکرار و قابل اطمینان‌ترین روش در کنترل آفات اولیه، منجر به بروز مشکلات فراوانی از قبیل:

  • ایجاد مقاوت به آفت‌کشها
  • بروز آفات ثانویه
  • پایداری در محیط زیست و اثر تجمعی سموم در بافتهای موجود زنده زنجیره‌های بالاتر از باقیمانده
  • شیوع بیماری‌های گوناگون در انسان و دام  و بروز مسمومیت‌های حاد
  • کاهش میزان بهره‌ وری محصول
  • افزایش میزان هزینه تولید
  • عدم کارآیی سرمایه‌گذاری در کشاورزی

تا دهه ۱۹۸۰ در كشورهاي در حال توسعه مديريت تلفيقي بخصوص در مورد كشاورزاني كه در مساحت كمي كشاورزي مي كردند مسئله اي انجام نشدني بود . اما به تدريج كه شيوه هاي ترويجي بالا به پايين بيشتر به خاطر يكنواخت بودن محتواي دوره هاي آموزش و عدم مشاركت بهره برداران در برنامه ريزي ها ، تعيين نيازها و تصميم گيري هاي اجرائي بدون نتيجه مانده و تحركي در كشاورزان ايجاد نكرد ، توجه و حركت به سمت راهكارهاي جديد شروع شد .  نتایج این پژوهش  ها و فعالیت ها منجر به تعریف سطح جدیدی از  مدیریت تلفیقی آفات  با رویکرد  مشارکتی  برای اجرا در سطح کشاورزان کوچک و جوامع محلی   با عنوان  مدیریت مشارکتی تلفیقی  تولید و حفاظت از محصول شد که با عنوان اختصاری  IPM.FFS از دهه ۸۰ میلادی به عنوان برنامه اصلی امنیت و سلامت غذا در بسیاری از کشور های  در حال اجراست .  شیوه مدرسه در مزرعه به  عنوان شیوه مناسب  در فرایند اجرا ،ترویج و توسعه مبانی کشاورزی پایدار در شرایط مختلف بهره برداری طراحی و ارایه شده که هم اکنون به عنوان روش  اصلی توسعه کشاورزی پایدار در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه می باشد .

مدرسه در مزرعه

فرایندی است مبتنی بر مشارکت و ظرفیت سازی  بهره برداران در مدیریت جامع تولید و حفاظت از محصولات کشاورزی در مناطق مختلف تولید . از لحاظ مفهومی مدرسه در مزرعه فرایندی است پويا براي عملياتي كردن  پايدار مشاركت بهره برداران دراعمال مديريت جامع  توليد ،حفاظت و بهره وري  از منابع با تكيه بر كشف و شناخت كشت بومزراعی  . این امر  با کاربرد روش تحقيقات مزرعه ای کشاورز مدار وبا تاكيد بر تلفيق  عملياتي تجربه و دانش در جهت توسعه كمي وكيفي تولیدات کشاورزی صورت می گیرد .

این شیوه به عنوان بهترین راهبرد اجرا و توسعه مدیریت تلفیقی آفات  درمناطق عملیاتی کشاورزی  و مناطق روستایی و جوامع محلی است . بنابر این مدرسه در مزرعه به عنوان روش ترویج مزرعه ای مبتنی بر مدیریت مزارع بر اساس کشت بوم زراعی با مشارکت بهره برداران جایگزین اصلی روشهای ترویجی متعارف می باشد و مدیریت تلفیقی آفات  نیز با مفهوم  جامع  مدیریت جامع تولید و حفاظت از محصول جایگزین تعریف اولیه مبارزه تلفیقی آفات شده و در کنار هم IPM/FFS  را به عنوان راهبرد اصلی تولید محصول سالم ،کشاورزی پایدار و دروازه حرکت به سمت کشاورزی ارگانیک و توسعه روستایی شناخته شده است .   در این  برنامه توسعه برنامه مدیریت تلفیقی آفات   تنها بر اثر افزایش مهارت کشاورزان و بهره برادران محلی  صورت می گیرد . مدیریت تلفیقی آفات در این برنامه  تنها محدود به مفاهیم اولیه نمی شود بلكه شامل مدیریت جامع تولید محصول با مشارکت بهره بردار با مواردی نظیر :

بررسی فیزیولوژی گیاه ،روشهای زراعی برای سلامت و افزایش محصول ،کاربرد عوامل موثر در  حفاظت از محصول ،مدیریت حاصلخیزی و تغذیه گیاهی ،مدیریت آب  ، مدیریت شناخت و بررسی آفات ،بیماریها ،علفهای هرز ،عوامل محدود کننده توسط مدیریت کشاورز ،حمایت از دشمنان طبیعی  محلی  آفات و بیماریها ، ایجاد مهارت مونیتورینگ ، تجزیه و تحلیل اقتصادی تولید و بررسی ارتباط اقلیم منطقه ای با تاکید بر  اصول ذیل صورت می گیرد :

  • یادگیری مبتنی بر شرایط یادگیری حاصل از عمل و تجربه
  • ایفای نقش تسهيل گري به جای معلمی وکارشناسی
  • دخالت و ایفای نقش تجربیات و دانش بومی بهره بردار
  • تبادل اطلاعات در گروه کاری بهره برداران .
  • طراحی اهداف یادگیری بر اساس اولویت های ارزیابی شده  و موضوعات خاص
  • مشارکت فعال و درگيرانه و برابر گروه
  • اساس یادگیری بر اساس تبادل تجربیات و بحث و گفتگوهای درون گروهی
  • افزایش مهارت بهره بردار در شناخت و تجزیه و تحلیل کشت بوم زراعی است

 محتوای  IPM مشارکتی:

IPM مشارکتی ، مشارکت بهره بردارن در مدیریت جامع تولید و حفاظت از محصول در شرایط محلی است و به عنوان استراتژی اصلی توسعه کشاورزی پایدار ارایه شده است. آنچه در کشاورزی پایدار به عنوان یکی از اصول کلی مطرح مي‌شود،

کاربرد روش های کاشت، داشت و برداشت با تکیه بر حفظ تعادل اکولوژیک است. در این ارتباط مصرف کود و سموم شیمیایی مصنوعی به عنوان مهم‌ترین عامل تخریب زیستگاه‌ها و از بین برنده تعادل طبیعی و نیز دستکاری چرخه‌های بین زنجیره‌های غذایی یکی از راهکارهای مردود است.

با توجه به آنکه تولید محصول سالم و عاری از هر گونه آلودگی شیمیایی هدف اصلی در استقرار کشاورزی پایدار است. شيوه كاربردي مديريت تلفيقي در مزارع به موفقيت‌هاي مهمي دست يافته‌است. اما تا دهه ۱۹۸۰ در كشورهاي در حال توسعه مديريت تلفيقي به خصوص در مورد كشاورزاني كه در مساحت كمي كشاورزي مي‌كنند، مسئله‌اي انجام نشدني بود.

زيرا برداشت عمومي از مديريت تلفيقي در بين كشاورزان خرد بسيار گنگ و پيچيده بود. بنابراين تحقيقات بيشتري مورد نياز بود تا بتواند اثرات شيوه‌هاي اين نوع مديريت را معرفي كند.بررسي‌ها نشان مي‌دهد در این شیوه ضمن كاهش مصرف سموم عملكرد برابر يا بيشتر شده و اين افزايش نقش قابل ملاحظه‌اي در اقتصاد كشاورزان داشته‌است. آن چه كه در تعاريف قديمي ناديده گرفته شده نقش كشاورزان در برنامه‌هاي اجرايي مديريت تلفيقي است. يك كشاورز بايد قادر باشد فنون مناسب و سازگار با شرايط كشت بوم خود را انتخاب كند. بنابر اين بسيار زود مشخص شد كه در اين فرآيند، آموزش كشاورزان بسيار مهم‌تر از انتقال صرف تكنولوژي است.در این برنامه  IPM دارای مبانی کاملتری است  .

روش های و فنون   IPM

۱-شناخت و تفکیک  عوارض ناشی از عوامل غير زنده:

بسیاری از عوارض ناشی از  عوامل غیر زنده نظیر نور و گرما، سرما ويخبندان، خشكي، كمبود مواد غذايي ، خاك، تگرگ، باد، رطوبت در بسیاری موارد با خسارات ناشی از آفات مشابه مي‌باشد. شناخت این عوامل و اثرات و تفکیک آنهاتوسط بهره‌برداران نقش مهمی در حذف  میزان زیادی  مصرف کود و یا سموم شیمایی دارد. از جمله این علایم می توان به قهوه‌اي شدن پهنه برگ، سوختگي پوست ميوه، سياه شدگي شكوفه، ريزش برگ، ايجاد شكاف در تنه و شاخه‌ها، يخ زدگي بافتهاي گياهي، خفگي ريشه، كج شدن نهال‌هاي تازه توقف رشد،  عقيم ماندن گلها، اشاره کرد.

۲-روش های کنترل  و مدیریت  زراعی با تاکید بر رابطه آب – خاک –گیاه

 عبارت است از عمليات پيشگيري با استفاده از تغيير دادن عمليات مديريت كه محيط زيست را براي توليد مثل انتشار آفت نامطلوب و بهترین شرایط را برای  پرورش گیاه قوی و سالم ایجاد  مي‌كند. ازجمله این روش ها عبارتند از :

  • تنظيم دور آبياري
  • رعايت فواصل كاشت
  • تناوب زراعي،تنظيم كوددهي
  • شخم
  • ارقام
  • زودرس
  • هرس
  • ازبين بردن بقاياي گياهي آلوده
  • آيش
  • كاشت گياهان تله
  • كشت ارقام مقاوم
  • استفاده از بذور و نهال عاري از آفت
  • تغيير در تاريخ كشت يا برداشت
  • روش های زراعی با نگرش کنترل جمعیت آفات
  • کاهش سطح آلودگی‌های پاتوژنیک و مبارزه با علف‌های هرز

از قابل اطمینان‌ترین روش های قابل توصیه در کشاورزی ارگانیک هستند که با سایر روش های کنترلی هیچگونه تداخلی ندارند.